محل تبلیغات شما



ادمهابه هر چی که بهش فکر می کنن ،می رسن.

میدونی دارم فکر می کنم که کی دیگه قراره برم؟یا در واقع بریم؟!

می شه آیا زودتر لطفا؟

 

خودم هم تنبلی می کنم.قبول دارم.باید بچسبم به ادوات رفتن.

 

تو هم بهش فکر کن برامون.وقتی ادم فکر کنن شدنی می شه.باور کن.شنیدم این رو دوست من


چه خوب که تو رو دارم. خدا رو شکر. تو اومدی که با همه مهربونیهات زخم هام رو دوا کنی احتمالا.یا اینکه مرحم باشی برامون.

سایه ات بمونه بالای سرم تا همیشه و بسازیم با همسازی هم، تو این روزگار ناکوک و بی کوک.

 

عزیزدلم مرسی به خاطر بودنهات


در آستانه شروع هستم. قالب را جدید می کنیم که امید بدهد برای شروع سفر مشترکمان.

امید دارم که در این سفر، با باهمبودنمان، به آرزوهای دور و درازمان برسیم.

و در این میان لذتی عمیق دارد عاشقی با عشق اول و آخر.

با همه وجود، برای همه شما رفقا، روزگاری خوش را آرزو دارم.

 

سایه شما تا همیشه مستدام دوستان


همین چند روز است که 11 ساله شده ایم. رفیقم، سنگ صبورم، وبلاگ همپای من، ممنون به خاطر بودن هات.

ممنونم از همه کسانی که باعث شدن که وبلاگ بسازم.

ممنونم از همه کسانی که باعث شدن که وبلاگ نویس بمانم.

ممنون از همه کسانی که در دوره های مختلف، همراهم بودن و با متن هام خندیدند و گریه کردن. ممنون به خاطر همه دلداری هاتون. شما بهترین اید

فکر می کنم در همه این سال ها لک و لوک به رشد فکر می کردم. به پیش رفتن. چالش ها، شادی ها و همه و همه کسانی که آمدند و رفتن و نماندن و اما در ذهن من هستن. به اونها که هنوز هم سنگ صبور اند و با هم قدم برمی داریم. به اونها که تازه اومدن و داریم پیش می ریم. به همه و همه فکر می کنم و باورش سخته که 11 سال گذاشت. دارم به این فکر می کنم که شاید اگر بیشتر می جنبیدم در جاهای بهتری بودم. شاید هم باید همین مسیر رو برای رسیدن به رویاهام و اهدافم، طی می کردم. اما فکر می کنم که هنوز دیر نیست. و می شه باز هم جانی دوباره گرفت و دوباره پیش رفت و قدم برداشت برای رسیدن به رویاهایی که الان اهدافم هست. یادم هست که رویاهام که روزهایی براتون تعریف می کردم، در ذهنم بود، و الان دارمشون. و الان رویاهای دیگری دارم؛ و البته برخی از رویاهای قدیمی هنوز هم هست. آدمیست دیگر! پله پله پیش می رود. شاید اگر این هدف گذاری ها نبود، امیدی هم به ادامه برای آدم باقی نمی موند.

به نظرم دیگه وقت اون شده که رویاهام رو به هدف تبدیل کنم و قدمی نو بردارم. باشد که در آینده ی نزدیک ونزدیک تر حقیقت بشن،و جز خاطراتی شیرینی بشن که روزی بهشون رویا می گفتم. :)

باشد تا رستگار شویم.

مانا باشید تا همیشه و همیشه

دوستتون دارم رفقا :)

http://azmoodan.blogfa.com/1387/10


ادمی هیچ وقت به نبود عزیزانش عادت نمی کند.

هر روز، بارها و بارها و بارها میان جلوی چشم‌ ادم.وقتی خوابی، وقتی بیداری، وقتی چشمترو می بندی، وقتی چشمت بازه.و هر لحظه همون شوک و فشاری که لحظه رفتنشون بهت وارد شد، بارها و بارها وارد می شه. و تو هیچ کاری نمی تونی بکنی و فقط مجبوری تحمل کنی این درد عظیم رو.و برای فرار حواست رو پرت کنی به چیزهای دیگه که شاید و شاید و شاید لحظاتی کوتاه بتونی اروم بگیری.
این واقعیت از دست داده شدگان است.و عادتی وجود ندارد.شاید چیزی شبیه برزخ و گاها دوزخ.


تبلیغات

محل تبلیغات شما

آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها